نه گردون بلندى نى زمين پستى خويشم
چو شمع از پاى تا سرپشت پاى هستى خويشم
نوسنج چه مضراب است ساز فرصتم يارب
که دارد تا جبين غرق عرق تردستى خويشم
نفس هر گام مينا ميزند بر سنگ ميگويد
باين دورى که دارم بيدماغ مستى خويشم
ندارم جوهر عزمى که احرام نشان بندم
زياس آماجگاه ناوک بى شستى خويشم
بياض نسخه ديگر نيامد در کفم (بيدل)
درين مکتب تحير خوان خط دستى خويشم