شماره ١٢٧: گر لبى را بهوس ناله کمين ميکردم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
گر لبى را بهوس ناله کمين ميکردم
صد کمند از نفس سوخته چين ميکردم
دل اگر غنچه صفت بوى نشاطى ميداشت
صد تبسم زلب چين جبين ميکردم
گر خيال چمنت رخصت شوقم ميداد
بى نگه سير پريخانه چين ميکردم
انيقدر خنده کز افسون هوس رفت بباد
صبح ميگشت اگر آه حزين ميکردم
غير حرفيست درين مکتب و انديشه نداشت
آنقدر هوش که اين شبهه يقين ميکردم
خانمان پابرکاب هوس سوختنست
کو شرارى که منش خانه زين ميکردم
گربمحرومى تمثال نميسوخت نفس
خانه آينه زنگارنشين ميکردم
با سجود درت امروز سر و کارم نيست
مشت خاکم بعدم نيز همين ميکردم
شغل نظمم درد از خاک شدن بخيه راز
که من سوخته فکر چه زمين ميکردم
از دل سوخته خاکستر ياسى ندميد
تا کبابى که ندارم نمکين ميکردم
عشق نقشى ندمانيد زداغم (بيدل)
تا جهانرا پر طاوس نگين ميکردم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید