شماره ٩٠: عبرت انجمن جائيست ما منى که من دارم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
عبرت انجمن جائيست ما منى که من دارم
غير من کجا دارد مسکنى که من دارم
در بهار آگاهى ناز خودفروشى نيست
رنگ بو فراموشست گلشنى که من دارم
موج گوهرم عمريست آرميده مينازد
رنج پا نميخواهد رفتنى که من دارم
منت کفن ننگ است بر شهيد استغنا
غيرت شرر دارد مردنى که من دارم
خامشى زهيچ آهنگ زير بم نميچيند
ناشنيده تحسينى است گفتنى که من دارم
وضع مشرب مجنون فاش ترز رسوائيست
در بغل نميگنجد دامنى که من دارم
دارو ريسمان اينجا تا بحشر در کار است
شمع بزم منصوريست گردنى که من دارم
آه درد نوميدى بر که بايدم خواندن
داشت هر کرا ديدم شيونى که من دارم
چرب و نرمى حرفم حيله کار افسون نيست
خشک ميدود بر آب روغنى که من دارم
حرف عالم اسرار بر ادب حوالت کن
دم زدن خس و خار است گلخنى که من دارم
غور معينم دشوار فهم مطلبم مشکل
(بيدل) از زبان اوست اين منى که من دارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید