شماره ٦: دوش کز دود جگر طرح شبستا کرديم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
دوش کز دود جگر طرح شبستا کرديم
شررى جست ره ناله چراغان کرديم
دهر طوفان کده شوق سراسرزدگى است
گرد دل داشت بهر دشت که جولان کرديم
لغزشى داشت ره عشق که در گام نخست
طوف آسودگى آبله پايان کرديم
صبح اين ميکده گم بود در آغوش خمار
ما هم از شوخى خميازه گريبان کرديم
وسعت عيش جهان در خور خرسندى بود
عالمى را زدل تنگ بزندان کرديم
بيتو يک غنچه آسوده درين باغ نماند
هر چه همرنگى دل داشت پريشان کرديم
هر نفس چاک گريبان بهارى دارد
در جگر بوى گل کيست که پنهان کرديم
حاصل سينه بر آتش زدن ما چو سپند
اينقدر بود که يک ناله بسامان کرديم
همچو مژگان زتماشاکده عالم رنگ
حاصل اين بود که خميازه بدامان کرديم
هيچ عيشى بتماشاى دل حيران نيست
بخيال آينه چيديم و چراغان کرديم
بتنزل عرق سعى ندامت گل کرد
آنچه گمشد زجبين بر مژه تاوان کرديم
فکر خويش است سرانجام دو عالم (بيدل)
همه کرديم اگر سر بگريبان کرديم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید