شماره ٣٠٣: نشه دوديست که از آتش مى ميخيزد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
نشه دوديست که از آتش مى ميخيزد
نغمه گرديست که از کوچه نى ميخيزد
از لب نو خط او گر سخن ايجاد کنم
جام را مو بتن از موجه مى ميخيزد
پير کشتى زاثرهاى امل عبرت گير
از کمان بهر شکستن رگ و پى ميخيزد
پيش تاز است خروس نفس از وحشت عمر
گرد جولان همه را گرچه زپى ميخيزد
چه خيال است بخون تا بگلو ننشيند
هر که جون شيشه رگ گردون وى ميخيزد
دل اگر آئينه انجمن امکان نيست
اينقدر نقش تحير زچه شى ميخيزد
عالمى سلسله پير اى جنون است اما
کردباد دگر از وادى حى ميخيزد
سعى آه از دل ما پيچ و خم وهم نبرد
جوهر از آينه با مصلقه کى ميخيزد
مشو از آفت دم سردى پيرى غافل
دود از طبع نفس موسم دى ميخيزد
(بيدل) از بس بغم عشق سراپا گر هم
از دلم ناله بزنجير چو نى ميخيزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید