شماره ٢٩٨: ناله مى افشاند پر در باغ ما بلبل نبود

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
ناله مى افشاند پر در باغ ما بلبل نبود
عبرتى بر رنگ عشرت خنده ميزد گل نبود
سير اين باغم نفس در پيچ و تاب جهد سوخت
موج خشکى داشت جوى آرزو سنبل نبود
وضع ترتيب تعلق غير دردسر نداشت
خوشه بند دانه زنجير جز غلغل نبود
رنگ حال هيچکس بر هيچکس روشن نشد
رونق اين انجمن غير از چراغ گل نبود
زين خمستان هيچکس سرشار معنى برنخاست
جامها بسيار بود اما يکى پرمل نبود
عالمى بر وهم رعنائى بساط ناز چيد
موى چينى دستگاه طره و کاکل نبود
پردها برداشتم از اعتبارات غرور
در ميان خواجه و خر حايلى جز جل نبود
خلق بر خود تهمتى چند از تخيل بسته اند
ورنه سرو آزاد يا قمرى اسير غل نبود
پيکر خاکى جهانى را غريق وهم کرد
از سر آبى که بگذشتيم ما جز پل نبود
مستى اوهام (بيدل) بيدماغم کرد و رفت
فرصتى ميزد نفس در شيشها قلقل نبود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید