شماره ٢٨٣: مگو اين نسخه طور معنى يکدست کم دارد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
مگو اين نسخه طور معنى يکدست کم دارد
تو خارج نغمه ئى ساز سخن صد زير و بم دارد
صلاى عام مى آيد بگوش از ساز اين محفل
قدح بهر گدا چيد است و جام از بهر جم دارد
ادب هر جا معين کرده نزل خدمت پيران
رعايت کردگان رغبت اطفال هم دارد
زيانرا سود دانستم کدورت را صفا ديدم
سواد نسخه کم فرصتان خط در عدم دارد
خم ابرو شکست زلف نيز آرايش است اينجا
نه تنها حسن قامت را برعنائى علم دارد
بچشم هوس اگر اسرار اين آئينه دريايى
صفا و جوهر و زنگار چشمکها بهم دارد
من اين نقشى که مى بندم بقدرت نيست پيوندم
زبان حيرت انشايم بموهومى قسم دارد
نوشتم آنچه دل فرمود خواندم هر چه پيش آمد
مرا بى اختياريها بخجلت متهم دارد
زتحريرم توان کيفيت تسليم فهميدن
غرور کاتب اينجا سرنگونى تا قلم دارد
نفس تا هست فرمان هوسها بايدم بردن
بهر رنگى که خواهى گردن مزدور خم دارد
تميز خوب و زشتم سوخت ذوق سرخوشى (بيدل)
زصاف و درد مخمور آنچه يابد مغتنم دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید