شماره ٤: دل بخورسندى اگر ترک هوس ميگيرد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
دل بخورسندى اگر ترک هوس ميگيرد
کام عشرت زنشاط همه کس ميگيريد
نيست اقبال جز اسباب ندامت دربار
عبرت از بال هما بال مگس ميگيريد
زندگى شبهه هستى است که مانند حباب
هر که هست آينه ئى پيش نفس ميگيريد
بگذر از فکر اقامت که بهر چشم زدن
کاروان صورت آواز جرس ميگيريد
از وديعت سپريهاى فلک ياس مسنج
بتو اين سفله چه داد است که پس ميگيريد
التفات ضعفا پايه اقبال رساست
شعلهاست آتش اگر دامن خس ميگيريد
سرمه رنگيست غبار گذر خاموشان
اى نفس ناله نگردى که عسس ميگيرد
قطع اميد کن از عمر که موى پيرى
شاهبازيست که چون صبح نفس ميگيريد
ناله بابست درانشهر که ما قافله ايم
سودها مفت رفيقى که جرس ميگيريد
طالب بيخبرى باش که در دشت طلب
رفتن از خويش سراغ همه کس ميگيريد
(بيدل) اين دامگه از صيد تماشا خاليست
مفت چشميکه نگاهى بقفس ميگيريد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید