شماره ٢٢٩: اى همه ميل دل من سوى تو

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى همه ميل دل من سوى تو
قبله جان چشم تو و ابروى تو
نرگس مستت ربوده عقل من
برده خوابم نرگس جادوى تو
بر سر ميدان جانبازى دلم
در خم چوگان ز زلف و گوى تو
آمدم در کوى اميد تو باز
تا مگر بينم رخ نيکوى تو
من جگر تفتيده بر خاک درت
آب حيوان رايگان در جوى تو
اى اميد من، روا دارى مگر؟
باز گردم نااميد از کوى تو
لطف کن، دست جفا بر من مدار
من ندارم طاقت بازوى تو
روزگارى بوده ام بر درگهت
چشم اميدم بمانده سوى تو
تا مگر بينم دمى رنگ رخت
تا مگر يابم زمانى بوى تو
چون نديدم رنگ رويت، لاجرم
مانده ام در درد بى داروى تو
بر من مسکين عاجز رحم کن
چون فروماندم ز جست و جوى تو
در غم تو روزگارم شد دريغ!
ناشده يک لحظه همزانوى تو
هم مشام جانم آخر خوش شود
از نسيم جان فزاى موى تو
خود عراقى جان شيرين کى دهد؟
تا به کام دل نبيند روى تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید