شماره ٢٢٨: اى آرزوى جان و دلم ز آرزوى تو

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى آرزوى جان و دلم ز آرزوى تو
بيمار گشته به نشود جز به بوى تو
باري، بپرس حال دل ناتوان من
بنگر: چگونه مى تپد از آرزوى تو؟
از آرزوى روى تو جانم به لب رسيد
بنماى رخ، که جان بدهم پيش روى تو
حال دل ضعيف چنين زار کى شدي؟
گر يافتى نسيم گلستان کوى تو
در راه جست و جوى تو هر جانبى دويد
در ره بماند و راه نياورد سوى تو
از لطف تو سزد که کنون دست گيريش
چون بازمانده، گمشده در جست و جوى تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید