شماره ١٢٢: نظر ز حال من ناتوان دريغ مدار

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نظر ز حال من ناتوان دريغ مدار
نظاره رخت از عاشقان دريغ مدار
اگر سزاى جمال تو نيست ديده رواست
خيال روى تو بارى ز جان دريغ مدار
به پرسش من رنجور اگر نمى آيى
عنايتى ز من ناتوان دريغ مدار
ز خوان وصل تو چون قانعم به ديدارى
تو نيز اين قدر از ميهمان دريغ مدار
به من، که گرد درت چون سگان همى گردم
نواله گر ندهي، استخوان دريغ مدار
چو دوستان را بر تخت وصل بنشانى
ز من، که خاک توام، آستان دريغ مدار
چو با نديمان جام شراب نوش کنى
نصيب جرعه اى از خاکيان دريغ مدار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید