شماره ٩٩: نگارا، جسمت از جان آفريدند

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نگارا، جسمت از جان آفريدند
ز کفر زلفت ايمان آفريدند
جمال يوسف مصرى شنيدي؟
تو را خوبى دو چندان آفريدند
ز باغ عارضت يک گل بچيدند
بهشت جاودان زان آفريدند
غبارى از سر کوى تو برخاست
وزان خاک آب حيوان آفريدند
غمت خون دل صاحبدلان ريخت
وزان خون لعل و مرجان آفريدند
سراپايم فدايت باد و جان هم
که سر تا پايت را جان آفريدند
ندانم با تو يک دم چون توان بود؟
که صد ديوت نگهبان آفريدند
دمادم چند نوشم درد دردت؟
مرا خود مست و حيران آفريدند
ز عشق تو عراقى را دمى هست
کزان دم روى انسان آفريدند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید