شماره ٩٦: در من نگرد يار دگربار که داند

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
در من نگرد يار دگربار که داند
زين پس دهدم بر در خود بار که داند؟
از ياد خودم کرد فراموش به يکبار
يادآورد از من دگر آن يار که داند؟
خون شد جگرم از غم و انديشه آن دوست
خشنود شود از من غمخوار که داند؟
بيمار دلم، خسته جگر از غم عشقش
آيد به عيادت بر بيمار که داند؟
اى دشمن بدخواه، چه باشى به غمم شاد؟
باشد که شود دوست دگربار که داند؟
در بند اميد، اى دل، بگشاى دو ديده
باشد که ببينى رخ دلدار که داند؟
روشن شود اين تيره شب بخت عراقى
از صبح رخ يار وفادار که داند؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید