شماره ٨٠: بتم از غمزه و ابرو، همه تير و کمان سازد

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بتم از غمزه و ابرو، همه تير و کمان سازد
به غمزه خون دل ريزد به ابرو کار جان سازد
چو در دام سر زلفش همه عالم گرفتار است
چرا مژگان کند ناوک چرا ابرو کمان سازد؟
خرابى ها کند چشمش که نتوان کرد در عالم
چه شايد گفت با مستى که خود را ناتوان سازد؟
دل و جان همه عالم فداى لعل نوشينش
که چون جام طرب نوشد دو عالم جرعه دان سازد
غلام آن نگارينم که از رخ مجلس افروزد
لب او از شکر خنده شراب عاشقان سازد
بتى کز حسن در عالم نمى گنجد عجب دارم
که دايم در دل تنگم چگونه خان و مان سازد؟
عراقي، بگذر از غوغا، دلى فارغ به دست آور
که سيمرغ وصال او در آنجا آشيان سازد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید