شماره ٦٦: راحت سر مردمى ندارد

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
راحت سر مردمى ندارد
دولت دل همدمى ندارد
ز احسان زمانه ديده بردوز
کو ديده مردمى ندارد
از خوان فلک نواله کم پيچ
کو گرده گندمى ندارد
با درد بساز، از آنکه درمان
با جان تو محرمى ندارد
در تار حيات دل چه بندي؟
چون پود تو محکمى ندارد
دردا! که درين سراى پر غم
کس دولت بى غمى ندارد
دارد همه چيز آدمى زاد
افسوس که خرمى ندارد
گر خوشدليى درين جهان هست
بارى دل آدمى ندارد
بنماى به من دلى فراهم
کو محنت درهمى ندارد
کم خور غم اين جهان، عراقي،
زيرا که غمش کمى ندارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید