شماره ٥٠: هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد
باشد که چو روز آيد بروى گذرت افتد
زيبد که ز درگاهت نوميد نگردد باز
آن کس که به اميدى بر خاک درت افتد
آيم به درت افتم، تا جور کنى کمتر
از بخت بدم گويى خود بيشترت افتد
من خاک شوم، جانا، در رهگذرت افتم
آخر به غلط روزى بر من گذرت افتد
گفتم که: بده دادم، بيداد فزون کردى
بد رفت، ندانستم، گفتم: مگرت افتد
در عمر اگر يک دم خواهى که دهى دادم
ناگاه چو وابينى رايى دگرت افتد
کم نال، عراقي، زانک اين قصه درد تو
گر شرح دهى عمري، هم مختصرت افتد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید