شماره ١٥: دو اسبه پيک نظر مى دوانم از چپ و راست

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دو اسبه پيک نظر مى دوانم از چپ و راست
به جست و جوى نگاري، که نور ديده ماست
مرا، که جز رخ او در نظر نمى آيد
دو ديده از هوس روى او پر آب چراست؟
چو غرق آب حياتم چه آب مى جويم؟
چو با من است نگارم چه مى دوم چپ و راست؟
نگاه کردم و در خود همه تو را ديدم
نظر چنين نکند آن که او به خود بيناست
به نور طلعت تو يافتم وجود تو را
به آفتاب توان ديد کآفتاب کجاست؟
ز روى روشن هر ذره شد مرا روشن
که آفتاب رخت در همه جهان پيداست
به قامت خوش خوبان نگاه مى کردم
لباس حسن تو ديدم به قد هريک راست
شمايل تو بديدم ز قامت شمشاد
ازين سپس کشش من همه سوى بالاست
شگفت نيست که در بند زلف توست دلم
که هرکجا که دلى هست اندر آن سوداست
به غمزه گر نربودى دل همه عالم
ز عشق تو دل جمله جهان چرا شيداست؟
وگر جمال تو با عاشقان کرشمه نکرد
ز بهر چه شر و آشوب از جهان برخاست؟
ور از جهان سخن سر تو برون افتاد
سزد، که راز نگه داشتن نه کار صداست
نديد چشم عراقى تو را، چنان که تويى
از آن که در نظرش جمله کاينات هباست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید