شماره ٣: اين حادثه بين که زاد ما را
غزلستان ::
فخرالدین عراقی ::
غزلیات
اين حادثه بين که زاد ما را
وين واقعه کاوفتاد ما را
آن يار، که در ميان جان است
بر گوشه دل نهاد ما را
در خانه ما نمى نهد پاى
از دست مگر بداد ما را؟
روزى به سلام يا پيامى
آن يار نکرد ياد ما را
دانست که در غميم بى او
از لطف نکرد شاد ما را
بر ما در لطف خود فرو بست
وز هجر درى گشاد ما را
خود مادر روزگار گويى
کز بهر فراق زاد ما را
اى کاش نزادي، اى عراقى
کز توست همه فساد ما را
نظرات نوشته شده