شماره ٥٩٠: پا به ادب نه که زخم خار نيابى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
پا به ادب نه که زخم خار نيابى
بار به دلها منه که بار نيابى
تا به جگر نشکنى هزار تمنا
سينه ريش و دل فگار نيابى
تا نفس خويش را شمرده نسازى
در دل خود عيش بى شمار نيابى
تا نکنى از غذا به خاک قناعت
ره به سر گنج همچو مار نيابى
تا نخورد کشتى تو سيلى طوفان
ذوق هم آغوشى کنار نيابى
تا نکنى چون کليم داغ زبان را
راه سخن پيش کردگار نيابى
تا به سر بى کسان چو شمع نسوزى
شمع پس از مرگ بر مزار نيابى
تا نرسانى به آب، خانه تن را
راه برون شد ازين حصار نيابى
گرد تعلق ز خويش تا نفشانى
آينه روح بى غبار نيابى
راه فنا طى نمى شود به رعونت
پايه منصور را ز دار نيابى
روى چو زر کار را چو زر کند اينجا
برگ نگرديده زرد، بار نيابى
پرتو قهر حق است طاعت بى ذوق
کار مکن تا نشاط کار نيابى
مشت غبارى است جسم، روح سوارش
آه درين گرد اگر سوار نيابى
کشتى عزم تو سخت سست عنان است
ترسم ازين بحر خون گذار نيابى
سايه بال هماست دولت دنيا
سايه به يک جاى پايدار نيابى
خيز و شکارى بکن که در دو سه جولان
گردى ازين دشت پرشکار نيابى
تا نکنى ترک اعتبار چو صائب
در نظر عشق اعتبار نيابى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید