شماره ٥٧٧: آن را که نيست قسمت از روزى خدايى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
آن را که نيست قسمت از روزى خدايى
دايم گرسنه چشم است چون کاسه گدايى
از لاغرى نکاهد، از فربهى نبالد
آن را که همچو خورشيد ذاتى است روشنايى
نفس خسيس دايم کار خسيس جويد
پيوسته زنده باشد آتش به ژاژخايى
جان هواپرستان در فکر عاقبت نيست
گرد هدف نگردد تيرى که شد هوايى
از يک فسرده گردد صد زنده دل فسرده
از مايه شير جارى واماند از روايى
حسن تمام با خود عين الکمال دارد
در آبله است پنهان حسن برهنه پايى
صائب شکستگى را بر خويش بسته اى تو
ورنه شکستگان را کم نيست موميايى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید