شماره ٥٦٤: زمين از ترکتاز او غبارى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
زمين از ترکتاز او غبارى
فلک از کاروانش شيشه بارى
بهشت از گلشن لطفش نسيمى
جحيم از آتش قهرش شرارى
بهار از گلستانش برگ سبزى
خزان از دفتر او رقعه دارى
به هر سو همچو خالش تيره روزى
به هر جانب چو زلفش بى قرارى
بود يک چاربرگه چار عنصر
در آن گلشن که او دارد قرارى
خرابات است کاسه سرنگونى
که از بزمش فتاده برکنارى
به گلشن داد رخسارى گشاده
به گلخن داد چشم سرمه دارى
به سنبل خاطر آشفته بخشيد
به شبنم داد چشم اشکبارى
خداوندا به صائب رحمتى کن
که شد يک قطره خوى از شرمسارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید