شماره ٥٥٠: چون رشته به هموارى اگر نام برآرى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
چون رشته به هموارى اگر نام برآرى
از گرد گريبان گهر سر بدر آرى
زان شهپر همت به تو کردند کرامت
تا بيضه گردون به ته بال و پر آرى
آزادگى آن است که چون سرو درين باغ
غمگين نشوى گر گره دل ثمر آرى
گرديد چو صيقل قدت از دور فلک خم
آيينه دل را نشد از زنگ برآرى
گر در دل خود تنگدلان بار دهندت
حاشا که دگر ياد ز تنگ شکر آرى
روز سيه مرگ شود شمع مزارت
هر خار که از پاى فقيرى بدر آرى
يک بار هم از بى خبرى ها خبرى گير
تا چند به بازار روى و خبر آري؟
هرگز ننهى بر سخن هيچ کس انگشت
يک بار اگر نامه خود در نظر آرى
تا کى سخن پوچ دهى عرض به مردم؟
تا چند ز دريا صدف بى گهر آري؟
گر ذوق شکستن به تو اقبال نمايد
خود کشتى خود تحفه به موج خطر آرى
فارغ شوى از حلقه زدن بر در دونان
يک بار اگر در دل شب دست برآرى
زين راهبران راه به جايى نتوان برد
در خويش فرو رو که سر از عرش برآرى
صائب شود آن روز ترا آينه روشن
کز هستى بى حاصل خود گرد برآرى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید