شماره ٥٣١: چند از بهار عشق قناعت به خس کني؟
چند از بهار عشق قناعت به خس کني؟
در آشيانه عيش به ياد قفس کنى
از خون لعل، تيشه مردان بهار کرد
زين کوهسار چند به آوازه بس کني؟
در صيدگاه عشق، هما موج مى زند
چون عنکبوت چند شکار مگس کني؟
لوح دلى که آينه راز عالم است
حيف است حيف تخته مشق هوس کنى
سيلاب بازگشت به صحرا نمى کند
آن راه نيست عشق که رو باز پس کنى
در کاروان اگر نرسى آنقدر بکوش
کز دور گوش وقف صداى جرس کنى
زينسان که مى روى پى گفتار، عاقبت
سر چون حباب در سر کار نفس کنى
از آتشين دمان به فغانى کن اقتدا
صائب اگر تتبع ديوان کس کنى
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده