شماره ٤١٣: کوش تا دل به تماشاى جهان نگذارى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
کوش تا دل به تماشاى جهان نگذارى
داغ افسوس بر آيينه جان نگذارى
چاه اين باديه از نقش قدم بيشترست
پاى مستانه به صحراى جهان نگذارى
نفس تند، عنان دادن عمرست از دست
با خبر باش که از دست عنان نگذارى
چشم بستن ز تماشاى دو عالم سهل است
سعى کن سعى که دل را نگران نگذارى
دشمن خانگى از خصم برونى بترست
اختيار سر خود را به زبان نگذارى
نخل اميد تو آن روز شود صاحب برگ
که سبکبارى خود را به خزان نگذارى
زاد راه سفر دور توکل اين است
که در انبان خود انديشه نان نگذارى
به دو صد چشم، نشان راه ترا مى پايد
تير تا راست نباشد به کمان نگذارى
عزلتى کز تو بود نام چو عنقا سهل است
جهد کن جهد که از نام نشان نگذارى
تا در خانه بى منت دوزخ بازست
دست رغبت به در باغ جنان نگذارى
عمر چون قافله ريگ روان درگذرست
تا بنا بر سر اين ريگ روان نگذارى
قطره را بحر کرم گوهر شهوار کند
نم خون در مژه اشک فشان نگذارى
حسن کردار ز هر عضو زبانى دارد
تا توان کرد نصيحت به زبان نگذارى
نرم کن نرم رگ گردن خود را زنهار
تا سر خويش به بالين سنان نگذارى
ما به اميد عطاى تو چنين بيکاريم
کار ما را به اميد دگران نگذارى
نيستى مرد گرانبارى غفلت صائب
سر خود در سر اين بار گران نگذارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید