شماره ٣٧٩: اگر چه دارد از الفاظ چندين ترجمان معنى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر چه دارد از الفاظ چندين ترجمان معنى
به معنى همچنان گنگ است با چندين زبان معنى
ز معنى لفظ مى گردد زمين گير و جهان پيما
بر اين کشتى بود هم لنگر و هم بادبان معنى
ندارد ديده کوتاه بينان نور آگاهى
وگرنه هست در هر نقطه پنهان يک جهان معنى
لباس نارساى لفظ، معنى را کجا پوشد؟
کف بى مغز باشد لفظ و بحر بيکران معنى
به تاريکى مکن انفاس را ضايع چو اسکندر
که مى بخشد چوآب خضر عمر جاودان معنى
جمال آب حيوان نيل چشم زخم مى خواهد
ازان از لفظ پوشد جامه عباسيان معنى
ز بيم چشم بد، يوسف لباس بندگان پوشد
ازان در پرده الفاظ مى گردد نهان معنى
در احسان نارسايى نيست ارباب مروت را
مخلد زنده ماند هر که را بخشيد جان معنى
مسيحا را به گفتار آورد خاموشى مريم
تو چون خاموش گردى مى شود صاحب بيان معنى
اگر باريک گردى بر تو اين معنى شود روشن
که در هر خار پوشيده است چندين گلستان معنى
به دلها چون هلال عيد نتوانى زدن ناخن
نسازد تا خدنگ قامتت را چون کمان معنى
سخن آسوده است از سردى ناز خريداران
ندارد چون بهار عنبر سارا خزان معنى
يکى صد گشت ثقل زاهد از عمامه آرايى
که بر دلها ز لفظ پوچ مى گردد گران معنى
چنان کز مرکز ثابت قدم پرگار مى گردد
به قدر پافشردن مى دود گرد جهان معنى
ز پشت تيره گردد رونما آيينه روشن
به قيد لفظ تن درمى دهد صائب ازان معنى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید