شماره ٣٠٦: چاره از من مى کند پرهيز از بيچارگى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
چاره از من مى کند پرهيز از بيچارگى
غم به گرد من نمى گردد ز بى غمخوارگى
چاره اين چاره جويان را مکرر کرده ام
امتحان از دردمندى ها همان بيچارگى
نيستم بر خاطر صحرا گران چون گردباد
کرده ام تا راست قامت، مى برم آوارگى
گر نمى آرى چراغى آه سردى هم بس است
پا مکش اى سنگدل از خاک ما يکبارگى
چاک تهمت بود اگر بر جامه يوسف گران
عاقبت شد شهپر پرواز کنعان، پارگى
ما عبث در زلف او دل بر اقامت بسته ايم
حاصل سنگ از فلاخن نيست جز آوارگى
روزى روشندلان دل خوردن است از آسمان
قسمت اخگر ز خاکستر بود دلخوارگى
عيبها را کيمياى فقر مى سازد هنر
بر لباس تنگدستان پينه نبود پارگى
داشت صائب چاره جويى دربدر دايم مرا
پشت بر ديوار راحت دادم از بيچارگى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید