شماره ٢٧٨: ياد دارد تخت شاهان قلزم خضرا بسى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
ياد دارد تخت شاهان قلزم خضرا بسى
سرنگون گرديده زين کشتى درين دريا بسى
خاک ها در کاسه سرکرده چون موج سراب
رهروان تشنه لب را جلوه دنيا بسى
ترک دنيا پيش دنيادوستان باشد عظيم
ورنه در قاف قناعت هست ازين عنقا بسى
نه همين قارون فرو رفته است در خاک سياه
خويش را گم کرده اند از جستن دنيا بسى
خاکسارى چون سرافرازى نمى دارد زوال
کوهها را پشت سر ديده است اين صحرا بسى
شيشه پر زهر گردون چيست در دير مغان
هر تنک ظرفى تهى کرده است ازين مينا بسى
آسمان سنگدل از گريه ما فارغ است
ياد دارد پل ازين سيلاب بى پروا بسى
از هزاران کس که مى بينى يکى صاحبدل است
آهوى مشکين ندارد دامن صحرا بسى
دست بردار از خم آن زلف چون چوگان که کرد
سروران را گوى ميدان صائب اين سودا بسى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید