شماره ٢٥٠: کيستم من، مشت خار در محيط افتاده اى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
کيستم من، مشت خار در محيط افتاده اى
دل به دريا کرده اي، کشتى به طوفان داده اى
نيست ممکن چون سپند آرام را بيند به خواب
مورى از دست سليمان بر زمين افتاده اى
جنت دربسته اى با خود به زير خاک برد
از ازل شد قسمت هر کس دل آزاده اى
برنمى خيزد به صرصر نقشم از دامان خاک
وادى امکان ندارد همچو من افتاده اى
مى توان از جبهه عشاق راز عشق خواند
نيست در صحراى محشر نامه نگشاده اى
با جگر خوردن قناعت کن که اين مهمانسرا
جز غم روزى ندارد روزى آماده اى
علم رسمى مى کند صائب دل روشن سياه
عارفان را بس بود چون صبح لوح ساده اى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید