شماره ٢٤٠: عشق اختيار دل را از دست ما گرفته

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
عشق اختيار دل را از دست ما گرفته
طوفان عنان کشتى از ناخدا گرفته
روشنگر نگاه است رخسار مه جبينان
باغ و بهار بوسه است دست حنا گرفته
هر چند در خرابات يکتاست جام خورشيد
هر ذره از فروغش جامى جدا گرفته
ملک شهان مغرور شرکت نمى پذيرد
هر شيوه اى ز حسنش ملکى جدا گرفته
تمثال شاخ چشمان يک جا نگيرد آرام
چون نقش حسن شيرين در سنگ جا گرفته؟
رنگ از جهان بيرنگ نتوان به رنگ و بو يافت
منزل به خواب بيند پاى حناگرفته
سيلاب ريشه ما نتواند از زمين کند
خار علايق از بس دامان ما گرفته
برهان بى بصيرت باطل شود به حرفى
از دست کور بسيار طفلى عصا گرفته
از زير تيغ بيرون آورده ام سرى مفت
تا سايه از سر من بال هما گرفته
از دور، مى مجو بيش در انجمن که بسيار
آب زياد گردش از آسيا گرفته
نشو و نما توقع از بخت خفته دارم
تا سير هند کرده است پاى حناگرفته
جان هواپرستان در فکر عاقبت نيست
بيم خطا ندارد تير هواگرفته
سرو از دعاى قمرى پيوسته پاى برجاست
هرگز ز پا نيفتد دست دعا گرفته
از زير چرخ هر کس دل را درست برده است
نشکسته دانه خود از آسيا گرفته
فرموده از رعونت کار قلم به انگشت
هر کس به وقت پيرى ترک عصا گرفته
خواهد شدن ز حيرت چون نقش پا زمين گير
هر رهروى که پيشى بر رهنما گرفته
زافتادگى به مقصد آسان توان رسيدن
تا سرزده است خورشيد شبنم هوا گرفته
ما از سخن گرفتيم صائب حيات جاويد
گر خضر از سياهى آب بقا گرفته



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید