شماره ٢٢١: آن را که نيست دلبرى از دل چه فايده؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
آن را که نيست دلبرى از دل چه فايده؟
جايى که برق نيست ز حاصل چه فايده؟
زنجير تازيانه بود فيل مست را
ديوانه ترا ز سلاسل چه فايده؟
اين سيل رخنه در دل فولاد مى کند
بستن به روى عشق در دل چه فايده؟
اکنون که شد سفيد مرا چشم انتظار
از سرمه سياهى منزل چه فايده؟
مجنون چو نسخه از رخ ليلى گرفته است
ديگر ز پرده دارى محمل چه فايده؟
آن را که هست چون گهر از آب خود خطر
از لنگر سلامت ساحل چه فايده؟
در چشم تنگ مور جهان چشم سوزن است
دلتنگ را ز وسعت منزل چه فايده؟
چشم گرسنه سير ز نعمت نمى شود
غربال را ز کثرت حاصل چه فايده؟
تا روشن است دل ز دو عالم بشوى دست
چون غوطه خورد آينه در گل چه فايده؟
صائب ترا که طاقت ديدار يار نيست
از انتظار دوست چه حاصل، چه فايده؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید