شماره ١٨٤: به مطلب مى رسد جوياى کام آهسته آهسته

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
به مطلب مى رسد جوياى کام آهسته آهسته
ز دريا مى کشد صياد دام آهسته آهسته
به مغرب مى تواند رفت در يک روز از مشرق
گذارد هر که چون خورشيد گام آهسته آهسته
به هموارى بلندى جو که تيغ کوه را آرد
به زير پاي، کبک خوشخرام آهسته آهسته
ز تدبير جنون پخته کار عقل مى آيد
که مجنون آهوان را کرد رام آهسته آهسته
مشو از زيردست خويش ايمن در زبردستى
که خون شيشه را نوشيد جام آهسته آهسته
خيال نازک آخر مى فروزد چهره شهرت
مه نو مى شود ماه تمام آهسته آهسته
دلى از آه مى گفتم شود خالي، ندانستم
که پيچد بر سراپايم چو دام آهسته آهسته
به شکرخند ازان لبهاى خوش دشنام قانع شو
که خواهد تلخ گرديد اين مدام آهسته آهسته
اگر چه رشته از بار گهرپيچان و لاغر شد
کشيد از مغز گوهر انتقام آهسته آهسته
اگر نام بلند از چرخ خواهى صبر کن صائب
ز پستى مى توان رفتن به بام آهسته آهسته



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید