شماره ٩٩: بهار آفرينش را نگارى نيست غير از تو

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
بهار آفرينش را نگارى نيست غير از تو
نگار اين گلستان را بهارى نيست غير از تو
بهارى هست در هر سال مرغان گلستان را
مرا در چار موسم نوبهارى نيست غير از تو
به ظاهر گرچه هر موجى عنان سير خود دارد
به دست کس عنان اختيارى نيست غير از تو
به خود مشغول کن از آفرينش چشم حيران را
که اين فتراک را لايق شکارى نيست غير از تو
به فانوس حمايت شمع ما را پرده دارى کن
که اين نور پريشان را حصارى نيست غير از تو
زمين گير فنا مگذار گرد هستى ما را
به شکر اين که در ميدان سوارى نيست غير از تو
مکن ما ناقصان را يارب از سنگ محک رسوا
که اين نه بوته را کامل عيارى نيست غير از تو
چرا چون خار در دامان موجى هر دم آويزم؟
چو بحر آفرينش را کنارى نيست غير از تو
بگردان روى دل از هر چه غير توست در عالم
که اين آيينه را آيينه دارى نيست غير از تو
نگه دار از هواهاى مخالف جان نالان را
که اين بيمار را بيماردارى نيست غير از تو
مرو زنهار اى پيکان يار از سينه ام بيرون
که از دل عاشقان را يادگارى نيست غير از تو
به رحمت سبز گردان دانه اميد صائب را
که اين بى برگ را باغ و بهارى نيست غير از تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید