شماره ٢٨: جانا که ترا گفت که ترک مى و نى کن؟
جانا که ترا گفت که ترک مى و نى کن؟
بردار لب از ساغر و خون در دل مى کن
بر کشتى مى نامه نى باد مرادست
اى مطرب کوتاه نفس، باد به نى کن
تا چند پى کبک به کهسار برآيي؟
در پاى خم امروز شکار بط مى کن
تا روى کند عيش و طرب، پشت به خم ده
تا پشت کند محنت و غم، روى به مى کن
هان خضر، تو آب در ميخانه بيفشان
هان اى دم عيسي، تو هوادارى نى کن
يک جرعه بر اين خاک سيه کاسه بيفشان
قارونکده خاک پر از حاتم طى کن
سنگ کف طفلان حشم زنگ برآورد
بى درد، ز صحراى جنن روى به حى کن
صائب همه کس گوش به فرياد تو دارد
يک ناله جانسوز درين بزم چو نى کن
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده