شماره ١٢: آن چشم مست و غمزه هشيار را ببين

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
آن چشم مست و غمزه هشيار را ببين
در عين خواب، دولت بيدار را ببين
صبح اميد در دل شب گر نديده اى
در زير زلف چهره اميد را ببين
چشم از دهان خوش سخن يار برمدار
گنجينه جواهر اسرار را ببين
خودبينى از نظاره جانان حجاب توست
چشم از خودى بپوش (و) رخ يار را ببين
دوران عيش بسته به آرامش دل است
بر گرد نقطه گردش پرگار را ببين
باريک شو چو رشته درين بوته گداز
در قطره سير بحر گهربار را ببين
عالم سيه به چشم تو از خواب غفلت است
بگشاى چشم، عالم انوار را ببين
با باطلان مگوى چو منصور حرف حق
خونين ز حرف راست سر دار را ببين
از جمع سيم و زر نشود آرميده حرص
بر روى گنج، پيچ و خم مار را ببين
از راه حرف مور سليمان شناس شد
اى خوش سخن نتيجه گفتار را ببين
جنس تو در دکان ز گران قيمتى به جاست
بشکن بهاى خويش، خريدار را ببين
شب خون مرده است به چشم سيه دلان
دل صاف کن صفاى شب تار را ببين
اوتاد در مقام رضايند استوار
در زير تيغ، لنگر کهسار را ببين
صائب نظر به روى عرقناک يار کن
در آفتاب، ابر گهربار را ببين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید