شماره ٩: هر تيره دل کجا شنود بوى پيرهن؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
هر تيره دل کجا شنود بوى پيرهن؟
دلهاى باصفا شنود بوى پيرهن
يعقوب ما ز چشم چو دستار خويشتن
بى منت صبا شنود بوى پيرهن
از فيض عام حسن بهار آن که آگه است
از سبزه و گيا شنود بوى پيرهن
چون آفتاب سر ز گريبان برآورد
هر ذره اى جدا شنود بوى پيرهن
دلداده اى که باخبر از شرم يوسف است
مشکل که از حيا شنود بوى پيرهن
هر کس که راه برد به آن معنى لطيف
از حرف آشنا شنود بوى پيرهن
روزى که بود دامن يوسف به دست من
نگذاشتم صبا شنود بوى پيرهن
زان يوسف لطيف حجاب است هر چه هست
يعقوب ما چرا شنود بوى پيرهن؟
تا دل به جاست پرده نشين است فيض حسن
چون رفت دل ز جا شنود بوى پيرهن
در دعوى محبت گل گر دوروى نيست
بلبل هم از نوا شنود بوى پيرهن
هر کس که از جهان فنا گوشه اى گرفت
از عالم بقا شنود بوى پيرهن
صائب چنين که مست شکرخواب غفلتيم
مشکل که مغز ما شنود بوى پيرهن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید