شماره ٧٩١: اگر طوفان زچشم خونفشان من برون آيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر طوفان زچشم خونفشان من برون آيد
کجا از عهده خواب گران من برون آيد؟
زهى غفلت که با اين زشت کارى چشم آن دارم
که يوسف از غبار کاروان من برون آيد
پر پروانه گردد پرده گوش آسمانها را
زلب چون ناله آتش عنان من برون آيد
نفس چون مشک سوزد در جگر وحشى غزالان را
به قصد صيد چون ابر و کمان من برون آيد
نگه چون اشک گردد آب در چشم تماشايى
به اين شرم و حيا گر دلستان من برون آيد
رگ خامى سراسر مى رود چون رشته در جانم
اگر چون شمع آتش از دهان من برون آيد
زجوش گل رگ لعل است هر خارى زديوارم
تماشايى چسان از بوستان من برون آيد؟
زمغز خاک از شوق خدنگ آن کمان ابرو
گريبان چاک چون صبح استخوان من برون آيد
حلاوت مى چکد چون طوطيان صائب زگفتارم
به دل چسبد حديثى کز زبان من برون آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید