شماره ٦٨١: زدل طرفى نبستى در جهان گل چه خواهى شد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
زدل طرفى نبستى در جهان گل چه خواهى شد؟
نگرديدى گهر در بحر، در ساحل چه خواهى شد؟
تو کز خواب گران در عين ره سنگ نشان گشتى
اگر بارافکنى در دامن منزل چه خواهى شد؟
زطوف کعبه گل، سجده چشم از مردمان دارى
دهندت راه اگر در آستانه دل چه خواهى شد؟
تو کز نقش قدم گم کرده اى خود را درين وادى
اگر افتد به دستت دامن محمل چه خواهى شد؟
به هشيارى زدى بر سنگ چندين شيشه دل را
خدا ناکرده گر مى نوشى اى غافل چه خواهى شد؟
تو در بيرون در چون شمع سر تا پا زبان گشتى
اگر راه سخن يابى در آن محفل چه خواهى شد؟
به معراج شهادت پايه خود را رسانيدى
همان پر مى فشاني، ديگر اى بسمل چه خواهى شد؟
خجالت نيست آب تلخ را از صحبت دريا
نياميزى اگر با عالم باطل چه خواهى شد؟
جواب آن غزل صائب که مى گويد حکيم ما
اگر عاشق نخواهى شد دگر اى دل چه خواهى شد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید