شماره ٦٦٨: که ساکن در دل ويرانه ما مى تواند شد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
که ساکن در دل ويرانه ما مى تواند شد؟
که غير از بيکسى همخانه ما مى تواند شد؟
نباشد گر درى ويرانه ما بى دماغان را
غبار دل در غمخانه ما مى تواند شد
به داغ نااميدى سينه ما گرم مى جوشد
همايون جغد در ويرانه ما مى تواند شد
زبزم آن شمع ما را دور مى سازد، نمى داند
که صحبت گرم از پروانه ما مى تواند شد
زکافر نعمتى از پايه خود آن که مى نالد
زمينش آسمان خانه ما مى تواند شد
اگر ساقى زبيباکى به مخموران نپردازد
دل پرخون ما ميخانه ما مى تواند شد
اگر از خاک ما را برندارد سيل دريا دل
که معمار دل ويرانه ما مى تواند شد؟
اگر از نظاره طفلان نپيچد دست و پاى ما
که زنجير دل ديوانه ما مى تواند شد؟
چنين کز خودپرستى نيست سيرى نفس کافر را
حريم کعبه هم بتخانه ما مى تواند شد
عنان سيل بى زنهار را هر کس که مى پيچد
حريف گريه مستانه ما مى تواند شد
سر آزاده اى داريم صائب با تهيدستى
که خرمن خوشه چين دانه ما مى تواند شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید