شماره ٥٩٢: چه دارد عالم فانى که استغنا توانم زد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
چه دارد عالم فانى که استغنا توانم زد؟
چه در دست است دنيا را که پشت پا توانم زد؟
درين دريا که موجش نوح را بى دست و پا دارد
من بى دست و پا تا چند دست و پا توانم زد؟
به دست ديگران چون گل گريبان چاک مى سازم
به اين کوتاه دستى چون در دلها توانم زد؟
سر تسليم نگذارم به خط جام چون سازم؟
به درياى نيفتادم که دست و پا توانم زد
زفيض خاکسارى عالمى زير نگين دارم
که بر چرخ بلند اقبال، استغنا توانم زد
به يک رطل گران ساقى سبکبارم کن از هستى
که جولانى به کام دل درين صحرا توانم زد
زلعل آبدارش دست و پا گم مى کنم صائب
اگرچه دارم آن جرأت که بر دريا توانم زد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید