شماره ٥٨٤: غبارى از بيابان جنون بالا نمى گيرد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
غبارى از بيابان جنون بالا نمى گيرد
که دل از سينه ليلى ره صحرا نمى گيرد
زمين سينه عاشق عجب خاصيتى دارد
که تا سرکش نباشد نخل، در وى پا نمى گيرد
رسانيده است جايى همت من بى نيازى را
که آتش را خس و خارم زاستغنا نمى گيرد
اگر پاى حسابى روز محشر در ميان باشد
سر خارى ازين گلزار پاى ما نمى گيرد
غبار غم زمين و آسمان را تنگ اگر سازد
فضاى گوشه دل را کسى از ما نمى گيرد
ندارد همچو ما غالب شريکى محنت عالم
کسى از پا نمى افتد که دست ما نمى گيرد
زبان گندمين تنخواه نان جو بود صائب
فلک روزى عبث از مردم دانا نمى گيرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید