شماره ٥٧٤: زدلسوزان که را دارم که جا در انجمن گيرد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
زدلسوزان که را دارم که جا در انجمن گيرد؟
مگر جا در حريم او سپند از بهر من گيرد
زخط شد صفحه رخسارجانان مصحف ناطق
سليمان مور را مهر خموشى از دهن گيرد
جگرگاه بدخشان داغها دارد زرشک او
کجا رنگ از سهيل باده آن سيب ذقن گيرد؟
نگردد زلف از ديدار مانع موشکافان را
که از شام غريبان دوربين فيض وطن گيرد
خطا باشد به آن خط نسبت مشک ختن کردن
که يوسف زان غبار خط عبير پيرهن گيرد
بود نعلش در آتش هر که چشمى هست در راهش
زليخا نيست ممکن ره به بوى پيرهن گيرد
چنان در پله افتادگى ثابت قدم گشتم
که بندد بر زمين نقش آن که خواهد دست من گيرد
دم سرد خزان را حلقه بيرون در سازد
گلستانى که رنگ از شعله آواز من گيرد
کسى را مى رسد لاف زبردستى درين ميدان
که تيغ از دست کوه بيستون چون کوهکن گيرد
چه حرف است اين که از آيينه طوطى مى شود گويا؟
که آن آيينه رو بر طوطيان راه سخن گيرد
من از تردامنى صائب به اين خوش مى کنم دل را
که گردد سبز خار خشک اگر دامان من گيرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید