شماره ٥١٩: ز گلهاى چمن هر کس وفادارى طمع دارد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
ز گلهاى چمن هر کس وفادارى طمع دارد
حيا و شرم از خوبان بازارى طمع دارد
زبيماران پرستارى توقع دارد آن غافل
کز آن چشم خمارآلود دلدارى طمع دارد
ز زلف دل سيه هر کس که دارد چشم دلجويى
زغفلت از ره خوابيده بيدارى طمع دارد
وفادارى زعمر بيوفا هر کس که مى جويد
زسيلاب سبکرفتار خوددارى طمع دارد
به پاى خفته مى خواهد فلک پيما شود هر کس
اثر با دامن آلوده از زارى طمع دارد
به زنگ آيينه تاريک خود را مى کند صيقل
صفا هر کس که از گردون زنگارى طمع دارد
شکر از بوريا و چرب نرمى خواهد از سوهان
کسى کز زاهدان خشک هموارى طمع دارد
کسى کز سرکشان دارد تواضع چشم از غفلت
دو تا گرديدن از انگشت زنهارى طمع دارد
به اندودن مس خود را طمع دارد طلا گردد
دل روشن کسى کز رخت زر تارى طمع دارد
ز آب زندگى لب تشنه برگردد چو اسکندر
کسى کز همرهان روز سيه يارى طمع دارد
کند روشن چراغ دشمن خود را، سبک مغزى
که پيش برق از کاغذ سپردارى طمع دارد
زخواب صبح مى خواهد گرانجانى برد بيرون
زدولت هر سبک مغزى که بيدارى طمع دارد
چو نرگس کاسه در يوزه بر کف هر نظر بازى
ازين دارالشفا يک چشم بيمارى طمع دارد
اگر دندان گذارد بر جگر هموار مى گردد
زسوهان درشت آن کس که هموارى طمع دارد
سبکروحى توقع هر که دارد زين گرانجانان
زکوه آهنين صائب سبکبارى طمع دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید