شماره ٥١٣: سر عاشق زتن کى هر مى کم زور بردارد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
سر عاشق زتن کى هر مى کم زور بردارد؟
که اين خشت از سرخم باده منصور بردارد
اگر برق تجلى گوشه ابرو نجنباند
که از راه کليم الله سنگ طور بردارد؟
پس از عمرى به دستش تخته اى افتاده زين دريا
به زودى چون دل از دار فنا منصور بردارد؟
چو مجنونى که بوى نوبهارش بر مشام آيد
مرا از دور چون بيند بيابان شور بردارد
من آن لب تشنه ام کز سادگى بيرون روم از خود
اگر موج سرابى دست خود از دور بردارد
تواند هر که لب بر لب نهادن جويباران را
زهى غفلت که ناز چينى فغفور بردارد
به خون گرم هر کس داغ خود چون لاله به سازد
چرا ناز خنک از مرهم کافور بردارد؟
تواند هر که بر خود کرد شيرين تلخى عالم
چه افتاده است شهد از خانه زنبور بردارد؟
مشو در عين قدرت از ضعيفان جهان غافل
که از دوش سليمان بار اينجا مور بردارد
زنور حسن مژگان موى آتش ديده مى گردد
چه نقش از روى شيرين خامه شاپور بردارد؟
سبکروحى و تمکين لازم افتاده است پيرى را
که طفل از جا کمانى را به صدمن زور بردارد
نهد در دامن ناز دگر از سرگرانيها
سرى کز خواب ناز آن نرگس مخمور بردارد
وصال پاکدامانان به پاکان مى رسد صائب
نسيم صبح مهر از غنچه مستور بردارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید