شماره ٤٢٦: سبکروحى که چون پروانه بر گرد سخن گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
سبکروحى که چون پروانه بر گرد سخن گردد
نفس در سينه اش چون سوخت شمع انجمن گردد
زخون تا شد تهى دل مى خلد در سينه تنگم
گل بى خار چون شد خشک خار پيرهن گردد
کجا نوبت به من افتد، که هر جا هست بينايى
به اميد فتادن گرد آن چاه ذقن گردد
در آن گلشن که آيد در سخن لعل گهر بارش
زشبنم آب حسرت غنچه ها را در دهن گردد
چو از مى آتشين گردد عقيق آبدار او
سهيل از شرمسارى پنبه داغ يمن گردد
لب ميگون او خوش حرف شد در روزگار خط
جوانتر مى شود کيفيتش چون مى کهن گردد
تواند تنگ در آغوش خود آورد مرکز را
سبکسيرى که چون پرگار گرد خويشتن گردد
ندارد فکر کنعان يوسف از بيمهرى اخوان
که غربت با عزيزى دلنشين تر از وطن گردد
دل روشن کند شيرين سخن صائب سخنور را
که بى آيينه هيهات است طوطى خوش سخن گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید