شماره ٣٨٢: چند بتوان بانگ ناى و قلقل مينا شنيد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
چند بتوان بانگ ناى و قلقل مينا شنيد؟
گاه گاهى مصرعى هم مى توان از ما شنيد
چون به بلبل مى رسى چون گل سرا پا گوش شو
ناله عشاق را نتوان به استغنا شنيد
نيست ممکن آه را ديگر عنا ندارى کند
هر که آواز شکست شيشه دلها شنيد
سخت جانان ترجمان ناله يکديگرند
ناله فرهاد را مى بايد از خارا شنيد
همچو کوه قاف پا بر جاى مى بايد دلى
تا تواند ناله تنهايى عنقا شنيد
مى توان از حلقه هاى ديده من همچو نى
گوش اگر باشد، هزاران ناله رسوا شنيد
گر توانى سر برآورد از گريبان جنون
بوى ليلى مى توان از دامن صحرا شنيد
جاى حيرت نيست با مجمر اگر آيد به رقص
ناله گرمى که آتش از سپند ما شنيد
همچو دف گر مى توانى پهن کردن گوش را
ناله از ما مى توان چون نى زسر تا پا شنيد
گفتگوى عاشقان ديوانگى مى آورد
رو به صحرا کرد هر کس ناله اى از ما شنيد
ناله بيمار مى داند خروش سيل را
چون صدف هر کس خروش سينه دريا شنيد
بسته شد راه سخن در روزگار عشق ما
ورنه گل از بلبلان صد ناله رسوا شنيد
ناله اى کز درد خيزد مى کند در دل اثر
بر جنون زد هر که صائب ناله اى از ما شنيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید