شماره ٣٢٧: يک دل روشن نگهبان جهانى مى شود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
يک دل روشن نگهبان جهانى مى شود
عصمت يوسف حصار کاروانى مى شود
قطره تا دارد نظر بر خويش گرداب فناست
از خودى چون رست بحر بيکرانى مى شود
نفس ظالم مى شود مظلوم در پيرانه سر
گرگ چون گرديد بى دندان، شبانى مى شود
هر که را بينم سرى دارد به پاى يار خويش
از براى تير آه من کمانى مى شود
شبنمى سيراب مى سازد گل نم ديده را
بوى مى صائب مرا رطل گرانى مى شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید