شماره ٣١٧: دل ز احياى شب ديجور روشن مى شود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
دل ز احياى شب ديجور روشن مى شود
زين جواهر سرمه چشم کور روشن مى شود
خويش را زير و زبر کن کز فروغ آفتاب
بيشتر ويرانه از معمور روشن مى شود
از خط شبرنگ مى گردد نمايان آن دهن
راه اين تنگ شکر از مور روشن مى شود
با دل آزارى نگردد جمع حسن عاقبت
ز آتش آخر خانه زنبور روشن مى شود
با دل سنگين نيم از رحمت حق نااميد
کز چراغان نجلى طور روشن مى شود
شمع بى فانوس مى سازد دل ما را سياه
ديده ما از رخ مستور روشن مى شود
شمع کافورى ندارد سود بر روى مزار
صائب از نور عبادت گور روشن مى شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید