شماره ٢٨٢: عيب پاکان زود بر مردم هويدا مى شود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
عيب پاکان زود بر مردم هويدا مى شود
در ميان شير خالص موى رسوا مى شود
زشت در سلک نکويان مى نمايد زشت تر
پاى طاوس از پر طاوس رسوا مى شود
مى کند خلق بزرگان در هواخواهان اثر
ابرها مظلم ز روى تلخ دريا مى شود
دل چوبى غم شد نمى گردد به درمان دردمند
گل نگردد غنچه نشکفته چون وا مى شود
حرص را شير برومندى بود موى سفيد
قد دو تا چون شد، غم روزى دو بالا مى شود
هر که چون شبنم درين گلزار خود را جمع کرد
همسفر با آفتاب عالم آرا مى شود
نقش شيرين کوهکن را ساخت از دعوى خموش
لاف بيکارست هر جا کار گويا مى شود
باده هاى تلخ مى گردد به فرصت خوشگوار
ذوق کار عشق آخر کارفرما مى شود
نيست ممکن برنگرداند ورق عشق غيور
عاقبت يوسف خريدار زليخا مى شود
مى خلد چون تير زهرآلود در دل سالها
هرنگه کز چشم ما خرج تماشا مى شود
نقداوقاتى که مى دارى ز کار حق دريغ
چون زر ممسک به کورى خرج دنيا مى شود
مى زنم از بيم جان بر کوچه بيگانگى
آشنايى چون مرا از دور پيدا مى شود!
نيست صائب عشق را انديشه از زخم زبان
آتش ما از خس و خاشاک رعنا مى شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید