شماره ٢٦٤: هر دلى کز عشق گوهر آب شد، گوهر شود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
هر دلى کز عشق گوهر آب شد، گوهر شود
هر که را سوزد درين دريا نفس، عنبر شود
گوشه گيرى فيضها دارد درين وحشت سرا
قطره از دريا چو رو پنهان کند گوهر شود
ناقصان را شهپر دعوى است دنياى خسيس
چون شرر با خار آميزد زبان آور شود
راستى دامان جمعيت به دست آوردن است
رشته چون هموار شد شيرازه گوهر شود
جلوه سرو لب کوثر کند مژگان او
ديده هر کس که از اشک ندامت تر شود
آتش سوزان بود نزديکى سيمين بران
رشته در عقد گهر هر روز لاغرتر شود
ديده از وضع مکرر خون خود را مى خورد
ورنه دل در هر تپيدن عالم ديگر شود
مى شود بر کاملان اوضاع دنيا خوشگوار
تلخى از دريا نبيند قطره چون گوهر شود
در دل پرآتش خود جاى صائب چون دهم؟
نازنينى را که گل در پيرهن اخگر شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید