شماره ١٨٣: خنده چون زان غنچه مستور مى گردد بلند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
خنده چون زان غنچه مستور مى گردد بلند
از جگرگاه بدخشان شور مى گردد بلند
ديگران را سرمه شب گرچه مهر خامشى است
ناله ما در شب ديجور مى گردد بلند
دور گردان را به دريا رهنمايى مى کند
دست ما گاهى اگر از دور مى گردد بلند
بهر عبرت مردم آزاران عالم را بس است
آتشى کز خانه زنبور مى گردد بلند
هست تا آيينه اى روشن درين عبرت سرا
از سر خاک سکندر نور مى گردد بلند
عشق شورانگيز در هر جا نمک پاشى کند
از دل صد پاره ما شور مى گردد بلند
اختيارى نيست در گفتار حق حلاج را
ناله زين پشت کمان بى زور مى گردد بلند
کاسه چوبين گدارا ناله افسوس نيست
اين صدا از کاسه فغفور مى گردد بلند
شعله آواز بلبل مى شود صائب خموش
ناله ما گر به اين دستور مى گردد بلند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید